با سلام
مجمع فرهنگی رهپویان علوی شهرسریش آباد(استان کردستان) از سال 1382فعالیت های فرهنگی ومذهبی خود را در قالب برگزاری مراسمات ولادات وشهادت ائمه اطهار علیهم السلام ، برپایی ایستگاه های صلواتی در سطح شهر ودیگرفعالیتها شروع نمود. بحول و قوه الهی تا امروز توانسته رسالت خود را بنحو احسنت در شهر سریش اباد به انجام برساند.ودر ادامه امیدوار است با عنایت اهل بیت ودعای شما مریدان ائمه اطهار علیهم السلام تا جایی که توان دارد با افتخار در خدمت خادمین اهلبیت خدمتگزاری نماید.
انشاءالله که مورد رضای حضرت حق قرار بگیرد.التماس دعا
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
براساس گزارش شبكه اجتهاد، در این بخش احكام شرعی مربوط به ارتباط تلفنی دختر و پسر نامحرم، روابط اینترنتی و استفتائاتی از این دست قرار داده شده است که مقلیدین این مرجع عالیقدر می توانند برای كسب اطلاعات بیشتر به آدرس http://www.makaremshirazi.org/persian/estefta/ مراجعه نمایند.
ارتباط تلفنی دختر و پسر نامحرم [دوستی دختر و پسر] ارتباط تلفنی با یک پسر نامحرم در صورتی که به خاطر علاقه زیاد باشد ودختر بخواهد که آن پسر را هدایت کند چه حکمی دارد
جایز نیست.
روابط دختر و پسر از طریق اینترنت [دوستی دختر و پسر] 1- آیا روابط دختر و پسر از طریق چت ایراد دارد؟ 2- خواهشمند است در مورد روابط دختر و پسر در هر شرایطی توضیح دهید.
1- جایز نیست. 2- در مجالس عمومی یا در کلاس درس یا مانند آن و صحبتهای عادی و معمولی مانعی ندارد اضافه بر آن جایز نیست مگر این که واقعاً بخواهند مقدمات ازدواج با یکدیگر را فراهم کنند.
عدم محرمیت دایی و عموی همسر [محارم سببی] لطفا حکم دایی وعموی همسر از جهت محرمیت را بفرمایید
دائی و عموی همسر محرم نیستند.
شرائط مجلس عروسی اسلامی [عروسی] یک مجلس عروسی اسلامی چگونه باید برکزار شود؟
مجلس عروسی اسلامی آن است که جشن و شادی و شادمانی، بدون ارتکاب گناه و کارهای حرام و خلاف شئونات انسان انجام می شود.
کسی که از شیر زن دایی خود خورده است [محارم سببی] من از شیر زن داییام نوشیده ام آیا من به دختر داییهایم محرم هستم؟
از شیر ایشان مطابق مساله 2116 رساله ما خورده باشید به دختران آن دایی از همان خانم محرم میباشید
روابط دختر و پسر [دوستی دختر و پسر] داشتن رابطه پسر و دختر اگر بدون لمسهای حرام و یا نزدیکی باشد و فقط برای مشورت در کارهای یکدیگر و ... باشد چه حکمی دارد.
در مورد مقدمات ازدواج جائز است و در غیر آن اشکال دارد.
غنا در مراسم عروسی و غیر آن [عروسی] بنابر قول بعضى از فقها غنا در مجالس عروسى استثنا شده است، نظر مبارک حضرت عالى چیست؟
فرقى میان مجالس عروسى و غیر عروسى (بنابر احتیاط) نیست.
دایره زدن در مراسم عروسی [عروسی] دایره زدن در مجالس عروسى و غیر عروسى چه حکمى دارد؟
حکم دایره زدن حکم سایر آلات موسیقى است و فرقى میان مجالس عروسى و غیر آن نمىباشد (بنابر احتیاط واجب).
محرمیت عروس زوجه [محارم سببی] آیا عروس زوجه انسان (یعنى زوجه فرزندى که آن زن از شوهر دیگر دارد) بر او محرم است؟
تنها عروس خود انسان یعنى همسر پسرش بر او محرم است نه عروس همسرش.
دختران زن از شوهر اول [محارم سببی] اگر زنى که شوهر او مرده است و از او پسران و دخترانى دارد با مرد دوّمى ازدواج کند آیا شوهر دوّم به پسران و دختران این خانم محرم است؟
شوهر دوّم پس از عروسى با آن زن نسبت به دختران آن زن از شوهر اوّل محرم است و امّا نسبت به پسران محرمیّت مفهومى ندارد.
محرمیت دختر زن از شوهر اول به پدر شوهر دوم [محارم سببی] شخصى با همسر شهیدى که داراى یک دختر است، ازدواج کرده، آیا این دختر بر پدر این آقا (پدر بزرگ) محرم است، اگر نیست راه محرم شدن چیست؟
نامحرم است، ولى هرگاه آن پدر فرزند دیگرى داشته باشد و صیغه شرعى این دختر را با آن فرزند بخوانند، حکم عروس او را پیدا مىکند و بر او محرم مىشود.
نوههای همسران یک مرد نسبت به همدیگر [محارم سببی] مردى داراى دو زن است و از هر دو داراى اولاد است و مى دانیم که اولاد پسر و اولاد اولاد پسر این زن با آن زن محرمند، اینک سؤال این است که آیا اولاد دخترآن زن (نوه دخترى زن اوّل) نیز به زن دیگر محرم مىباشند؟
نوههاى پسرى و دخترى همه با آن زن محرمند، زیرا زن پدر و زن جد جزء محارمند.
الف :شیطان پرستان قدیم ( یزیدیان) عقائدشان مشتمل بر 4مذهب است. ( زرتشت - یهود-مسیحیت –اسلام)
ب:شیطان پرستان جدید : 1- معمولا اعضای ای فرقه ها: دلبسته تر ؛ پای بندتر؛ متعصب تر، از کسانی هستند که به ادیان رسمی معتقدند. 2- عضویت در این گروه ها در جامعه ؛ غیر مآنوس و غیر طبیعی است. 3- وجود رهبر مورد پذیرش وغیرمعتقد به دین سنتی که تمام جوانب زندگی مریدان اعم از غذا؛ مسکن ؛ همسر؛ لباس وحتی حق حیات را تعیین می کند . 4- ادعا دارند که دسترسی به حقیقت بهتر وبیشتر ازادیان گذشته دارند. 5- تفاوت روشن بین ما(مسلمانان) و شیطان پرستان این است که آنان خودشان را خوب و الهی می دانند و مارا به طور هماهنگ بد وشیطانی میدانند. 6- مدعی هستند که راهی سریع ومرحله بندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند.
عوامل جذب به این فرقه ها:
دانستنی های شیطان پرستی:
الف :شیطان پرستان قدیم ( یزیدیان) عقائدشان مشتمل بر 4مذهب است. ( زرتشت - یهود-مسیحیت –اسلام)
ب:شیطان پرستان جدید : 1- معمولا اعضای ای فرقه ها: دلبسته تر ؛ پای بندتر؛ متعصب تر، از کسانی هستند که به ادیان رسمی معتقدند. 2- عضویت در این گروه ها در جامعه ؛ غیر مآنوس و غیر طبیعی است. 3- وجود رهبر مورد پذیرش وغیرمعتقد به دین سنتی که تمام جوانب زندگی مریدان اعم از غذا؛ مسکن ؛ همسر؛ لباس وحتی حق حیات را تعیین می کند . 4- ادعا دارند که دسترسی به حقیقت بهتر وبیشتر ازادیان گذشته دارند. 5- تفاوت روشن بین ما(مسلمانان) و شیطان پرستان این است که آنان خودشان را خوب و الهی می دانند و مارا به طور هماهنگ بد وشیطانی میدانند. 6- مدعی هستند که راهی سریع ومرحله بندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند.
عوامل جذب به این فرقه ها: برخی از جوانان وافراد دیگر به علل مختلف مانند: الف: مشکلات خانوادگی . ب: کمبود محبت پ:عدم اطلاع کافی از آموزه های اصیل دین اسلام ت:نارسایی ها واسیب های اجتماعی وفرهنگی ث:مشکلات سیاسی به آیین های جدید گرایش پیدا میکنند.
6- نشریاتی که بطور مخفی و بی سر و صدا فعالیت و تبلیغ میکنندمانند: الف:راجینش یا اوشو . ب: ساتیا سای بابا . پ:خوزه سیلوا . ت:پپائولو کوئیلو. ث:رام الله . ج:مِهِربابا. چ: اِکِنکار
7- گسترش کلاس های خصوصی ونیمه خصوصی برای تحول معنوی وشستشوی مغزی با موضوعاتی جذاب مانند: الف: ارامش ب: روحیه شاد ت: ارتباط موثر ث:موفقیت شغلی ج:موفقیت مال و اجتماعی چ: انرژی درمانی ح:مدیتیشِن خ:یوگا د:تمرکز و مراقبه ذ:تسلط برخویشتن در 10 روز ر:مراقبه در 20 جلسه .
جالب این است که اساتید در این کلاس ها به ابتدایی ترین دستورهای دینی و اخلاقی عامل نیستند ولی شاگردان انان سخنان استاد را مثل وحی منزل می پذیرند.
ضررهای فرقه گرایی و شیطان پرستی : 1- تعدد و تکثر ادیان جدید وافزایش پیروان آن ها موجب کاهش اعضاء و تضعیف جبهه دین حق میشود. 2- ضرررساندن به امنیت جامعه 3- ضرررساندن به امنیت اقتصاد 4- ضرررساندن به امنیت فرهنگی 5- ضرررساندن به امنیت اخلاقی 6- توسعه فحشاء و اعتیاد . 7- ضرررساندن به امنیت اعتقادی و مذهبی 8- افزایش خودکشی. 9- افزایش خشونت وتقابل گروه ها. 10- ترور و آدم کشی . 11- خودکشی های دستجمعی 12- کاهش امنیت واستحکام خانواده ها 13- جداسازی جوانان از خانواده هاشون . 14- ایجاد جنگ و جدال و رودرویی جوانان با والدین خود. 15- بی میلی به ازدواج رسمی و تشکیل خانوادگی 16- ایجاد میل برای ازدواج با فرقه های شیطان پرستی. 17- ضررهای جسمی وروحی به افراد از راه ترویج زهد افراطی و شستشوی مغزی . 18- رژیم های غذایی خاص .ومن دراوردی 19- استفاده از الکل و ترویج شاربخواری 20- استفاده از قرص های اکستازی و نیروزا و روانگردان . 21- تغییرظواهر ورفتارهای افراد. 22- استفاده از ابزارها ولباس ها ومدل هایی که توسط از این گروهها به صورت نماد و سبک ارائه میشود.
بامطالعه و بررسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علیه السلام در می یابیم هر زمان که خطری اساس دین اسلام را تهدید می کرد، تنها وجودی که در نهایت دلیری در برابر هجوم و تهدیدها به پا می خاست، امیرمؤمنان علی علیه السلام بود. در خطبه ای از آن حضرت در نهج البلاغه آمده است: «آن گاه که همه از ترس سُست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند، من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند، من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار، صدایم از همه آهسته تر بود، امادر عمل، برتر و پیشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضیلت ها را بردم، همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد و توفان ها آن را از جای برنمی کند، کسی نتوانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی یافت. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم».
پذیرش رهبری
یکی از وظایف اساسی عالمان دینی جامعه، قیام بر ضد ستمگران وحمایت از ستمدیدگان است؛ چرا که سکوت آنان، راه را برای ظلم وچپاول مستکبران هموار خواهد نمود. البته در این میان مردم هم نباید ساکت بنشینند و دست از حمایت اندیشمندان بردارند که اگر این طور شود، تلاش عالمان و فریاد آنان به جایی نخواهد رسید. در سخنانی از امیرمؤمنان علیه السلام ، علت قبول رهبری مسلمانان چنین آمده است: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت وجان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگیِ ستمگران، و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم. آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من، از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است».
عدالت در حکومت امیرمؤمنان علیه السلام
برقراری عدالت اجتماعی، بزرگ ترین شعار حکومت امیرمؤمنان بود که هرگز برای لحظه ای از آن چشم نپوشید. در تاریخ آمده که به امام گفتند: مردم به دنیا دل بسته اند. معاویه با هدایا و پول های فراوان آن ها را جذب می کند، شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند. امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ آن ها فرمود: «آیا به من می گویید برای پیروزی خود، از ستم درباره امت اسلامی که بر آن ها ولایت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است وستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود، به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم، تاچه رسد به اموال خدا. آگاه باشید! بخشیدن مال به آن ها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، اما در آخرت پست خواهد کرد، شاید در میان مردم گرامی اش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل خواهد بود».
شیوه زندگی امیرمؤمنان علیه السلام
امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ای که به یکی از فرمانداران خویش به نام «عُثمان بن حُنَیف» نوشتند: «من اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک، مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که غذاهای لذیذ برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یَمامَه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیربخوابم و اطرافم شکم هایی که از گرسنگی به پُشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد.... آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرمؤمنان خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم، و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف است و از آینده خود خبر ندارد. آیا مرا بیهوده آفریده اند؟!»
شجاعت علی علیه السلام
شجاعت برخاسته از ایمان امیرمؤمنان علی علیه السلام چنان بود که شجاعان و پهلوانان سپاه دشمن با شنیدن نام «علی» لرزه بر اندامشان می افتاد. در خطبه ای از خود آن حضرت آمده است: «به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبه رو شوم، در حالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی دارم و نه می هراسم. من به گمراهی آنان وهدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به یقین رسیده ام. همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امیدوارم. لیکن ازاین اندوهناکم که بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند، آن گاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند».
علی علیه السلام و پرهیز از ستم
در حکومت حضرت علی علیه السلام اثری از تبعیض و ستم به چشم نمی خورد. به همین دلیل، برخی از سرشناسانی که ابتدا در صف یاران آن حضرت بودند، به صف دشمنان امام پیوستند. امیرمؤمنان در سخنانی درباره این مسئله می فرماید: «سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سَعدان به سر ببرم، یا با غُل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش رادر روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی ازاموال عمومی را غصب کرده باشم. چگونه بر کسی برای نفس خویش ستم کنم، در حالی که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود و زمانی طولانی در خاک اقامت می کند؟!». ایشان در جای دیگری می فرماید: «به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جُوی را از مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد».
هر پیروی را امامی است
امیرمؤمنان علی علیه السلام هنگامی که آگاه شد یکی از فرماندارانش به نام «عُثمان بن حُنیف» به مهمانی یکی از سرمایه داران بصره رفته، در نامه ای ضمن نکوهش او چنین نوشتند: «آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد. آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من ازدنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است».
علی علیه السلام و مبارزه با امتیازخواهی
با مطالعه سیره حکومتی حضرت علی علیه السلام درمی یابیم که وقتی صحبت از اموال بود، دیگر دوست و آشنا برای حضرت مهم نبود و علی علیه السلام برای هیچ کس برتری در نظر نمی گرفت. در سخنانی که از خود آن حضرت نقل شده، چنین می خوانیم: «به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهی دست شده و از من درخواست داشت تا یک مَنْ از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش رادیدم که از گرسنگی گویا موهاشان با نیل رنگ شده بود. پی در پی مرا می دید و درخواست خود را تکرار می کرد. چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت به دلخواه او رفتار می کنم و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم. پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند. از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است، اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش ننالم؟».
غیبت حضرت مهدی (عج)
مسئله مهدویت، یکی از مسایل اساسی دین اسلام است که امامان معصوم از همان سال های نخست، یکی پس از دیگری درباره این مسأله آگاهی های لازم را به مسلمانان می دادند تا شرایط را برای غیبت امام عصر(عج) فراهم سازند. از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد. حضرت مهدی (عج) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد، چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند، دیده هاشان با قرآن روشنایی می گیرد، در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند».
ویژگی های عصر ظهور
عصر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) که عصر عدالت، علم، معرفت، فاه و امنیت است، نهایت آرزوی مستضعفان و مظلومان دنیاست و در این جهانِ سراسر ظلم، چراغ امید را در دل های آنان روشن نگه داشته است. امیرمؤمنان در سخنانی راجع به حکومت حضرت مهدی (عج) می فرماید: «او هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند، خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، در حالی که به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، نظریه ها واندیشه ها را تابع قرآن می سازد.... زمامداری حاکمیت می یابد که غیر از خاندان حکومت های امروزی است. کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد. زمین میوه های دل خود و معادن طلا و نقره را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق رابه شما می نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله را که تا آن روز متروک مانده اند، زنده می کند».