با سلام
مجمع فرهنگی رهپویان علوی شهرسریش آباد(استان کردستان) از سال 1382فعالیت های فرهنگی ومذهبی خود را در قالب برگزاری مراسمات ولادات وشهادت ائمه اطهار علیهم السلام ، برپایی ایستگاه های صلواتی در سطح شهر ودیگرفعالیتها شروع نمود. بحول و قوه الهی تا امروز توانسته رسالت خود را بنحو احسنت در شهر سریش اباد به انجام برساند.ودر ادامه امیدوار است با عنایت اهل بیت ودعای شما مریدان ائمه اطهار علیهم السلام تا جایی که توان دارد با افتخار در خدمت خادمین اهلبیت خدمتگزاری نماید.
انشاءالله که مورد رضای حضرت حق قرار بگیرد.التماس دعا
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند سر عقيده خود پاى فشارند چو کوه بسان کاه زهر باد جابجا نشوند روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خميده پشت از آن دارند پيران جهانْ ديده که اندر خاک مىجويند ايام جوانى را روز جوان گرامي باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميلاد سرو بوستان ايستادگي، زيباترين گل باغ حسين (ع)! جوان رعنا و رشيد حسين (ع) يادگار علي (ع) گلستاني از زيباترين گل هاي فداکاري! و دريايي از آبيِ عطوفت، مبارک باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام تهنيت باد
ســـلام و درود بي پايان بر صورت و سيرت پيامبر گونه اش باد.
11شعبان سالروز تولد حضرت علي اکبر شبيه ترين انسان ها به پيامبـر خير و برکت بر شما تبريک و تهنيت باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خواهي که ببيني رخ پيغمبر را بنگر رخ زيباي علي اکبر را در منطق و خلق و خوي او مي بيني با ديده ي جان محمدي ديگر را *ميلاد شبيه ترين آينه ي پيغمبري مبارک*
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پيامبر اکرم-ص: خداوند جواني را که جواني خويش را در راه اطاعت خداي تعالي بگذراند، دوست دارد. . . *ميلاد سرور جوانان عالم، حضرت علي اکبر و روز جوان مبارک باد*
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهار عمر، جوانى است مغتنم دارش ***که اين بهار ز پى، محنت خزان دارد روز جوان مبارک
به پيرى قدرِ شبهاى جوانى مىشود ظاهر
سپيدىهاى کاغذ مىکند روشن سياهى را
اميد که جواني را دريابيم
روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ز روزگار جوانى خبر چه مىپرسى چو برق آمد و چون ابر نوبهاران رفت جواني را غنيمت شمار
روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تبه کردم جوانى تا کنم خوش زندگانى را چه سود از زندگانى چون تبه کردم جوانى را روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اندرز پيران ، بيشتر زمان ها مملو از خون و درد است که بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است . ارد بزرگ
روز جوان مبارک
نسل جوان را به جهان رهبري جلوه ي توحيد، علي اکبري هر که هواي رخ احمد کند در تو تماشاي پيمبر کند //ولادت باسعادت سرو باغ احمدي، آينه ي محمدي و روز جوان مبارک//
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام مبعث، عيد شکوفايي خوشبوترين گل هستي، و روز جوان مبارک.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
/*ولادت جوانه ي خورشيد کربلا، حضرت علي اکبر و روز جوان، تبريک و تهنيت*/
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کـــو نان دوويل: جواني پلي ميان کودکي و پيري است. خوشبخت آن کسي است که اين پل را به سلامت بگذراند. //* روز جوان مبارک *
از دامان ليلا گلى بر آمد شبيه حضرت پيغمبر آمد نور دل زينب اطهرآمد لشکر کربلا را افسر آمد . . ولادت زيباترين، بااخلاق ترين، داناترين و رشيدترين جوان تاريخ مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
جوانى شمع ره کردم که يابم زندگانى را نجستم زندگانى را و گم کردم جوانى را روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
. عزيزم! از جواني به اندازه اي که باقي است، استفاده کن؛ که در پيري همه چيز از دست ميرود، حتي توجه به آخرت و خداي تعالي! *امام خميني(ره) .......................... روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چهارچيز را پيش از چهار چيز غنيمت شمار: جواني پيش از پيري صحت پيش ازبيماري توانگري پيش از فقر و زندگي پيش ازمرگ (حضرت رسول-ص) *روز جوان مبارک*
روز محشر که هیچکس جز حق بر دل و دین گواه و ناظر نیست مدّعی ام که مذهبم غیر از قالَ صادق و قالَ باقر نیست آنکه ترسیم «أَمرُکُم رُشد» و سخنانش «کلامُکُم نور» است
وای بر من که بستری شده و درشبستان درد رنجور است هر چه این زهر در تن آقا خویشتن را به زور جا می زد در حسینیّه ی دلش مولا عمّه را بیشتر صدا می زد « چه کشیدی تو عمه ی سادات از غم تشت های خون آلود روی تشتی زِ مجتبات جگر روی تشتی سر حسینت بود» دم آخر امام پنجم ما تا که از فرط ضعف شد بیحال عطش، آتش نشاند بر جگرش دل او رفت تا ته گودال ته گودال جدّ مظلومش با لب تشنه دست و پا می زد پسر فاطمه میان دو نهر جگرش آب را صدا می زد روضه برگشت مثل آن لحظه که تنش روی خاک ها افتاد یکنفر گفت از چه رو آقا با عبا رفت، بی عبا برگشت؟ عمه می گفت پای نعش علی مثل اینکه حسین محتضر است به گمانم تن علی اکبر به عبایش نیازمندتر است
بامطالعه و بررسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علیه السلام در می یابیم هر زمان که خطری اساس دین اسلام را تهدید می کرد، تنها وجودی که در نهایت دلیری در برابر هجوم و تهدیدها به پا می خاست، امیرمؤمنان علی علیه السلام بود. در خطبه ای از آن حضرت در نهج البلاغه آمده است: «آن گاه که همه از ترس سُست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند، من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند، من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار، صدایم از همه آهسته تر بود، امادر عمل، برتر و پیشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضیلت ها را بردم، همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد و توفان ها آن را از جای برنمی کند، کسی نتوانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی یافت. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم».
پذیرش رهبری
یکی از وظایف اساسی عالمان دینی جامعه، قیام بر ضد ستمگران وحمایت از ستمدیدگان است؛ چرا که سکوت آنان، راه را برای ظلم وچپاول مستکبران هموار خواهد نمود. البته در این میان مردم هم نباید ساکت بنشینند و دست از حمایت اندیشمندان بردارند که اگر این طور شود، تلاش عالمان و فریاد آنان به جایی نخواهد رسید. در سخنانی از امیرمؤمنان علیه السلام ، علت قبول رهبری مسلمانان چنین آمده است: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت وجان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگیِ ستمگران، و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم. آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من، از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است».
عدالت در حکومت امیرمؤمنان علیه السلام
برقراری عدالت اجتماعی، بزرگ ترین شعار حکومت امیرمؤمنان بود که هرگز برای لحظه ای از آن چشم نپوشید. در تاریخ آمده که به امام گفتند: مردم به دنیا دل بسته اند. معاویه با هدایا و پول های فراوان آن ها را جذب می کند، شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند. امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ آن ها فرمود: «آیا به من می گویید برای پیروزی خود، از ستم درباره امت اسلامی که بر آن ها ولایت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است وستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود، به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم، تاچه رسد به اموال خدا. آگاه باشید! بخشیدن مال به آن ها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، اما در آخرت پست خواهد کرد، شاید در میان مردم گرامی اش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل خواهد بود».
شیوه زندگی امیرمؤمنان علیه السلام
امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ای که به یکی از فرمانداران خویش به نام «عُثمان بن حُنَیف» نوشتند: «من اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک، مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که غذاهای لذیذ برگزینم، در حالی که در «حجاز» یا «یَمامَه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیربخوابم و اطرافم شکم هایی که از گرسنگی به پُشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد.... آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرمؤمنان خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم، و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف است و از آینده خود خبر ندارد. آیا مرا بیهوده آفریده اند؟!»
شجاعت علی علیه السلام
شجاعت برخاسته از ایمان امیرمؤمنان علی علیه السلام چنان بود که شجاعان و پهلوانان سپاه دشمن با شنیدن نام «علی» لرزه بر اندامشان می افتاد. در خطبه ای از خود آن حضرت آمده است: «به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبه رو شوم، در حالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی دارم و نه می هراسم. من به گمراهی آنان وهدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به یقین رسیده ام. همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امیدوارم. لیکن ازاین اندوهناکم که بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند، آن گاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند».
علی علیه السلام و پرهیز از ستم
در حکومت حضرت علی علیه السلام اثری از تبعیض و ستم به چشم نمی خورد. به همین دلیل، برخی از سرشناسانی که ابتدا در صف یاران آن حضرت بودند، به صف دشمنان امام پیوستند. امیرمؤمنان در سخنانی درباره این مسئله می فرماید: «سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سَعدان به سر ببرم، یا با غُل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش رادر روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی ازاموال عمومی را غصب کرده باشم. چگونه بر کسی برای نفس خویش ستم کنم، در حالی که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود و زمانی طولانی در خاک اقامت می کند؟!». ایشان در جای دیگری می فرماید: «به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جُوی را از مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد».
هر پیروی را امامی است
امیرمؤمنان علی علیه السلام هنگامی که آگاه شد یکی از فرماندارانش به نام «عُثمان بن حُنیف» به مهمانی یکی از سرمایه داران بصره رفته، در نامه ای ضمن نکوهش او چنین نوشتند: «آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد. آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من ازدنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است».
علی علیه السلام و مبارزه با امتیازخواهی
با مطالعه سیره حکومتی حضرت علی علیه السلام درمی یابیم که وقتی صحبت از اموال بود، دیگر دوست و آشنا برای حضرت مهم نبود و علی علیه السلام برای هیچ کس برتری در نظر نمی گرفت. در سخنانی که از خود آن حضرت نقل شده، چنین می خوانیم: «به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهی دست شده و از من درخواست داشت تا یک مَنْ از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش رادیدم که از گرسنگی گویا موهاشان با نیل رنگ شده بود. پی در پی مرا می دید و درخواست خود را تکرار می کرد. چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت به دلخواه او رفتار می کنم و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم. پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند. از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است، اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش ننالم؟».
غیبت حضرت مهدی (عج)
مسئله مهدویت، یکی از مسایل اساسی دین اسلام است که امامان معصوم از همان سال های نخست، یکی پس از دیگری درباره این مسأله آگاهی های لازم را به مسلمانان می دادند تا شرایط را برای غیبت امام عصر(عج) فراهم سازند. از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد. حضرت مهدی (عج) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد، چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند، دیده هاشان با قرآن روشنایی می گیرد، در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند».
ویژگی های عصر ظهور
عصر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) که عصر عدالت، علم، معرفت، فاه و امنیت است، نهایت آرزوی مستضعفان و مظلومان دنیاست و در این جهانِ سراسر ظلم، چراغ امید را در دل های آنان روشن نگه داشته است. امیرمؤمنان در سخنانی راجع به حکومت حضرت مهدی (عج) می فرماید: «او هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند، خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، در حالی که به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، نظریه ها واندیشه ها را تابع قرآن می سازد.... زمامداری حاکمیت می یابد که غیر از خاندان حکومت های امروزی است. کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد. زمین میوه های دل خود و معادن طلا و نقره را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق رابه شما می نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله را که تا آن روز متروک مانده اند، زنده می کند».
جهت دریافت تصاویر بیشتر یک ایمیل با نام و مشخصات کامل را در قسمت نظرات یا به ایمیل(sib0437@gmail.com) فرستاده تا تصاویر به ایمیل شده پست گردد. در ضمن آدرس ایمیل شما محفوظ خواهد بود.